اگر متوجه شده اید که واقعاً نمی توانید چیزی را از دوران کودکی، نوزادی یا سال های اولیه زندگی خود به یاد بیاورید، تنها نیستید. بیشتر مردم از دوران کودکی، پدیدهای که به نام فراموشی نوزادان شناخته میشود، موارد اندکی را به یاد میآورند. این وضعیت به عنوان ناتوانی در یادآوری وقایع و تجربیات قبل از حدود سه یا چهار سالگی مشخص می شود. کارشناسان به طور کامل مطمئن نیستند که چه چیزی باعث فراموشی نوزادان می شود، اگرچه احتمالاً ترکیبی از مکانیسم های بیولوژیکی و روانی است.
مهم است که به خاطر داشته باشید که کودکان در این مدت یاد نمیگیرند یا تجربهای ندارند، بلکه میتوان موارد بسیار کمی از اتفاقات را به خاطر آورد. اگرچه احتمال به خاطر سپردن وقایع بعد از سه یا چهار سالگی بیشتر است، اما کارشناسان دریافتهاند که خاطرات تا سن هفت سالگی به راحتی فراموش میشوند.
برای دانستن آنچه در مورد فراموشی نوزادان باید بدانید، از جمله مثالها، علل، عوامل مؤثر بر خاطرات اولیه ما، آنچه که تحقیق میگوید، و مسیرهای احتمالی برای تحقیقات بیشتر، بخوانید.
نمونه هایی از فراموشی نوزادان
مواردی از فراموشی نوزادان عبارتند از به یاد نیاوردن اولین جشن تولد یا به یاد نیاوردن روزی که اولین قدم های خود را برداشته اید. همچنین بعید است که رویدادها یا شرایط کمتر مهم را به خاطر بسپارید، مانند اینکه اسباب بازی های مورد علاقه تان چه شکلی بودند، مهد کودک شما چه رنگی شده بود، یا در دوران کودکی چه غذاهایی می خوردید.
«نمونهای از فراموشی نوزادان ممکن است وضعیتی باشد که در آن فرد، به عنوان یک بزرگسال، نمیتواند رویدادها یا تجربیات خاصی از زندگی خود را قبل از سه سالگی به خاطر بیاورد. در ذهن آنها ممکن است احساسات مبهم یا تصاویر زودگذر مربوط به آن زمان داشته باشند، اما نمی توانند جزئیات یا رویدادها را با وضوح به خاطر بیاورند.
رشد حافظه در دوران کودکی
پس چرا دقیقاً در یادآوری سالهای اولیه کودکیمان چنین مشکلی داریم؟ محققان کاملاً مطمئن نیستند که چرا این اتفاق می افتد، اما چندین نظریه غالب وجود دارد که در طول سال ها تکامل یافته اند. در اینجا چیزی است که باید بدانید.
نظریه فروید
فراموشی نوزادان اولین بار در اواخر دهه 1800 توسط کارولین مایلز و ویکتور و کارولین هنری مورد بحث قرار گرفت. در سال 1935، زیگموند فروید پیشنهاد کرد که اولین خاطرات خود را به دلیل محتوای جنسی نامناسب آنها سرکوب کنیم. جزئیات دقیق نظریه فروید دیگر اهمیت چندانی ندارد، اما این ایده که اولین خاطرات ما به نوعی فراموش شده یا دسترسی به آن دشوار است، هنوز توسط تحقیقات حفظ شده است.
نظریه شناختی
روانشناسان شناختی این نظریه را مطرح کردهاند که خاطرات شخصی و زندگینامهای ما از اوایل کودکی محو میشوند، زیرا ما هنوز مهارتهای به خاطر سپردن آنها را به دست نیاوردهایم. اول از همه، وقتی ما کوچک هستیم، هنوز مهارت های زبانی خود را به طور کامل توسعه نداده ایم، و این ممکن است بر میزان خوب به یاد آوردن چیزها تأثیر بگذارد. مور میگوید: «فقدان زبان و مهارتهای روایی به خوبی توسعهیافته در دوران شیرخوارگی، رمزگذاری و ذخیره خاطرات را به شکلی منسجم و قابل بازیابی برای کودکان چالشبرانگیز میکند. «خاطرات اغلب در متن روایات ذخیره میشوند و بدون این ابزارهای زبانی، ممکن است خاطرات به خوبی حفظ نشوند.»
رابرت کرافت میگوید: علاوه بر این، هویت یک کودک کوچک حول اهمیت حافظه متمرکز نیست – این چیزی است که هنوز به آنها آموزش داده نشده است که روی آن تمرکز کنند. کودکان خردسال چندان به حافظه علاقه ندارند. او می گوید که آنها بیشتر فقط در لحظه زندگی می کنند. اما در نهایت، آنها یاد میگیرند که به خاطر سپردن تجربیات مهارتی است که باید بر آن مسلط شد.
دکتر کرافت میگوید: «زمانی که والدین شروع به یادآوری تعطیلات گذشته میکنند یا وقتی شروع به پرسیدن سؤالاتی در مورد آنچه در خانه دوستانشان رخ داده است، کودکان نوپا یاد میگیرند که یادآوری کاری است که بزرگسالان انجام میدهند و چیزی است که باید تمرین و آموخته شود.»
عوامل بیولوژیکی
درست همانطور که بدن ما با افزایش سن رشد می کند و بالغ می شود، مغز ما نیز رشد می کند، و ممکن است زمانی که ما جوان هستیم، مغز ما هنوز به گونه ای بالغ نشده است که بتواند خاطرات را ذخیره و بازیابی کند. محققان بر این باورند که بخشی از مغز به نام هیپوکامپ، جایی که ما خاطرات را پردازش و ذخیره می کنیم، در فراموشی کودکان نقش دارد.
سومیت کومار میگوید: گمان میرود فراموشی نوزادان با توسعه نیافتگی ساختارهای مغز مرتبط با حافظه مانند هیپوکامپ مرتبط است. در حدود چهار سالگی، هیپوکامپ بالغ می شود و تغییری در تعداد سیناپس ها وجود داردهرس کردن اتصالات غیر ضروری، احتمالاً باعث از دست دادن حافظه می شود.» او توضیح می دهد.
تحقیقات و یافته های قابل توجه در زمینه فراموشی نوزادان
علاوه بر تئوریهای بالا در مورد علت فراموشی نوزادان، تحقیقات جالب دیگری نیز در چند سال گذشته در مورد اینکه چرا فراموشی نوزادی رخ میدهد و چگونه ممکن است با افزایش سن بر ما تأثیر بگذارد، انجام شده است. در اینجا برخی از یافته های قابل توجه آورده شده است.
تحرک ممکن است یک عامل باشد
مقاله ای در سال 2016 که در Frontiers in Psychology منتشر شد، این نظریه را ارائه کرد که این واقعیت که نوزادان و کودکان نوپا نسبت به کودکان بزرگتر تحرک کمتری دارند، بر توانایی آنها در حفظ خاطرات تأثیر می گذارد. نویسندگان این فرضیه را میگویند: «به طور خلاصه، وقتی حیوانی نمیتواند خود را حرکت دهد، هیچ فرصتی برای مکان و سلولهای شبکه هیپوکامپ وجود ندارد که با محیط تنظیم شوند.»
نویسندگان توضیح میدهند که پس از رفتن انسان از خزیدن به راه رفتن، خاطرات قویتر و در دسترستر میشوند. به گفته نویسندگان، تواناییهای حافظه توسعهیافتهتر زمانی رخ میدهد که انسانها قادر به کشف فیزیکی محیطهای گستردهتر و متنوعتر از نظر جغرافیایی هستند.
نظریه “ردیابی عصبی”.
آیا تمام تجربیات اولیه ما فقط در هوا ناپدید می شوند یا در جایی در مغز ما باقی می مانند؟ یک بررسی در سال 2014 که در Learning and Memory منتشر شد، این نظریه را مورد بحث قرار داد که اگرچه ممکن است بیشتر جزئیات سالهای اولیه زندگیمان را به خاطر نیاوریم، اما احتمالاً نکات یا سایههایی از این خاطرات به شکلی در مغز ما باقی میماند. در بررسی خود، نویسندگان پیشنهاد میکنند که «ردی عصبی» از خاطرات اولیه ما در مغز ما باقی میماند، حتی زمانی که نمیتوانیم خاطره را استخراج یا توصیف کنیم.
ممنون از مقاله بسیار خوبتون، عالی و مفید بود بهترین هستید