دانستن اینکه چگونه تصمیم گیرنده بهتری باشید – مانند لباسی که در مصاحبه شغلی بپوشید یا چگونه پول خود را سرمایه گذاری کنید – می تواند کلیدی برای زندگی بهتر باشد. و اینکه بتوانید آن تصمیمات را به موقع بگیرید و نسبت به مهارت های تصمیم گیری خود اطمینان داشته باشید، می تواند در زمان و دردسر شما صرفه جویی کند. خوشبختانه، همه می توانند تصمیم گیرنده بهتری باشند.
9 عادت روزانه در زندگی برای تصمیم گیری بهتر
اگر می خواهید تصمیم گیری های شما بهتر باشد، این 9 عادت روزانه را در زندگی خود بگنجانید.
1. حواستان به اعتماد به نفس بیش از حد خود باشد
اعتماد به نفس بیش از حد می تواند به راحتی قضاوت شما را نادرست کند. مطالعات به طور مداوم نشان می دهد که افراد تمایل دارند عملکرد خود و همچنین دقت دانش خود را بیش از حد ارزیابی کنند. شاید 90 درصد مطمئن باشید که میدانید دفتری که در آن بازدید میکنید کجاست. یا شاید 80 درصد مطمئن هستید که می توانید رئیس خود را متقاعد کنید که به شما ارتقاء دهد. اگر در مورد آن چیزها بیش از حد اعتماد به نفس دارید، برنامه های شما احتمالاً به اشتباه می افتد.
به ویژه مهم است که سطح اعتماد خود را از نظر مدیریت زمان در نظر بگیرید. بسیاری از مردم بیش از حد تخمین می زنند که چقدر می توانند در یک دوره زمانی خاص به موفقیت برسند. آیا فکر می کنید فقط یک ساعت طول می کشد تا آن گزارش را تمام کنید؟ آیا پیش بینی می کنید که بتوانید صورت حساب های آنلاین خود را در 30 دقیقه پرداخت کنید؟
ممکن است متوجه شوید که بیش از حد به پیش بینی های خود اعتماد دارید. هر روز زمانی را برای تخمین احتمال موفقیت خود اختصاص دهید. سپس در پایان روز، برآوردهای خود را مرور کنید. آیا آنقدر که فکر می کردید دقیق بودید؟ افرادی که تصمیم گیرنده بهتری هستند بخش هایی را در زندگی خود تشخیص می دهند که اعتماد بیش از حد می تواند مشکل ساز باشد. سپس تفکر و رفتار خود را بر اساس آن تنظیم می کنند.
2. خطراتی که احتمال دارد با آن رو به رو شوید، شناسایی کنید
آشنایی باعث آسایش می شود. و این احتمال وجود دارد که تصمیمات ضعیفی بگیرید فقط به این دلیل که به عادتهای خود عادت کردهاید و به خطری که در آن قرار دارید یا آسیبی که ایجاد میکنید فکر نمیکنید. به عنوان مثال، ممکن است هر روز در راه رفتن به محل کار سرعت داشته باشید. هر بار که با خیال راحت بدون بلیط سرعت وارد می شوید، با رانندگی سریع کمی راحت تر می شوید.
اما بدیهی است که شما امنیت خود را به خطر می اندازید و یک ریسک قانونی می کنید. یا شاید هر روز برای ناهار فست فود می خورید. از آنجایی که شما هیچ علائم فوری بیماری را تجربه نمی کنید، ممکن است آن را به عنوان یک مشکل ندانید. اما با گذشت زمان، ممکن است وزن خود را افزایش دهید یا در نتیجه مشکلات سلامتی دیگری را تجربه کنید.
برای اینکه تصمیم گیرنده بهتری باشید، عاداتی که رایج شده اند را شناسایی کنید. اینها چیزهایی هستند که نیاز به تفکر کمی از جانب شما دارند زیرا خودکار هستند. سپس کمی وقت بگذارید تا ارزیابی کنید که کدام یک از آنها ممکن است مضر یا ناسالم باشد و برنامه ای برای ایجاد عادات روزانه سالم تر ایجاد کنید.
3. مشکلات خود را به روشی متفاوت تنظیم کنید
روشی که شما یک سوال یا مشکل را مطرح می کنید، نقش مهمی در نحوه پاسخگویی شما و نحوه درک شانس موفقیت شما دارد. دو جراح را تصور کنید. یکی از جراحان به بیمارانش میگوید: «۹۰ درصد افرادی که تحت این عمل قرار میگیرند زندگی میکنند.» جراح دیگر میگوید: «ده درصد افرادی که تحت این عمل قرار میگیرند میمیرند.» واقعیت ها هم همینطور است.
اما تحقیقات نشان می دهد افرادی که می شنوند “10 درصد از مردم می میرند” خطر خود را بسیار بیشتر می دانند. بنابراین وقتی با تصمیمی روبرو می شوید، موضوع را به گونه ای دیگر طرح کنید. یک دقیقه وقت بگذارید و به این فکر کنید که آیا تغییر جزئی در جمله بندی بر نحوه نگاه شما به مشکل تأثیر می گذارد یا خیر.
4. از فکر کردن به مشکل دست بردارید
وقتی با یک انتخاب سخت روبرو می شوید، مانند اینکه به یک شهر جدید نقل مکان کنید یا شغل خود را تغییر دهید، ممکن است زمان زیادی را صرف فکر کردن به مزایا و معایب یا خطرات و پاداش های احتمالی کنید. و در حالی که علم نشان می دهد که فکر کردن در مورد گزینه های شما ارزش زیادی دارد، فکر کردن بیش از حد به انتخاب های شما در واقع می تواند یک مشکل باشد. سنجیدن مزایا و معایب برای مدت طولانی ممکن است سطح استرس شما را به حدی افزایش دهد که برای تصمیم گیری دچار مشکل شوید.
مطالعات نشان میدهد که اجازه دادن به یک ایده «انکوبه» ارزش زیادی دارد. تفکر غیرآگاهانه به طرز شگفت آوری زیرکانه است. بنابراین خوابیدن روی یک مشکل را در نظر بگیرید. یا خودتان را درگیر فعالیتی کنید که ذهن شما را از یک مشکل دور می کند. اجازه دهید مغزتان روی چیزهایی در پسزمینه کار کند و احتمالاً پاسخهای واضحی خواهید داشت.
5. زمانی را برای تفکر در مورد اشتباهات خود اختصاص دهید
خواه بدون چتر خانه را ترک کرده اید و در راه سرکار خیس شده اید، یا بودجه خود را به دلیل اینکه نتوانسته اید در مقابل خرید ناگهانی مقاومت کنید به باد داده اید، زمانی را برای تفکر در مورد اشتباهات خود اختصاص دهید. مرور انتخاب هایی که در طول روز انجام داده اید را به یک عادت روزانه تبدیل کنید. وقتی تصمیمات شما خوب نبود، از خود بپرسید چه اشتباهی رخ داده است. به دنبال درس هایی باشید که می توانید از هر اشتباهی که مرتکب می شوید به دست آورید.
فقط مطمئن شوید که برای مدت طولانی روی اشتباهات خود فکر نکنید. تکرار اشتباهات خود بارها و بارها برای سلامت روان شما خوب نیست. زمان انعکاس خود را محدود نگه دارید – شاید 10 دقیقه در روز کافی باشد تا به شما کمک کند فردا بهتر انجام دهید. سپس اطلاعاتی را که به دست آورده اید بردارید و متعهد شوید که تصمیمات بهتری بگیرید.
6. میانبرهای خود را بشناسید
اگرچه ممکن است اعتراف کمی ناراحت کننده باشد، شما از برخی جهات مغرضانه هستید. غیرممکن است که کاملاً عینی باشیم. در واقع، ذهن شما میانبرهای ذهنی ایجاد کرده است – که به آنها اکتشافی گفته می شود – که به شما کمک می کند سریعتر تصمیم بگیرید. و در حالی که این میانبرهای ذهنی شما را ساعت ها از زحمت کشیدن برای هر انتخاب کوچکی که می کنید باز می دارند، می توانند شما را به اشتباه هدایت کنند.
برای مثال، اکتشافی در دسترس بودن، شامل تصمیم گیری بر روی مثال ها و اطلاعاتی است که بلافاصله به ذهن می رسد. بنابراین اگر اخبار مکرر حاوی آتشسوزی خانه را تماشا میکنید، احتمالاً خطر آتشسوزی خانه را بیش از حد تخمین میزنید. یا اگر اخیراً اخبار زیادی در مورد تصادفات هواپیما دریافت کرده اید، ممکن است فکر کنید احتمال مرگ شما در تصادف هواپیما بیشتر از تصادف اتومبیل است (حتی اگر آمار خلاف این را نشان می دهد).
در نظر گرفتن میانبرهای ذهنی که منجر به تصمیمات بد می شود را به یک عادت روزانه تبدیل کنید. فرضیات نادرستی که ممکن است در مورد افراد یا رویدادها داشته باشید را بپذیرید و ممکن است بتوانید کمی عینی تر شوید.
7. حالت برعکس را در نظر بگیرید
هنگامی که تصمیم گرفتید چیزی درست است، احتمالاً به آن باور می چسبید. این یک اصل روانشناختی است که به عنوان پشتکار اعتقادی شناخته می شود. برای تغییر یک باور، شواهد قانعکنندهتری نسبت به ایجاد آن نیاز است، و این احتمال وجود دارد که برخی از باورها را ایجاد کرده باشید که به درد شما نمیخورند. برای مثال، ممکن است تصور کنید که سخنران عمومی بدی هستید، بنابراین از صحبت کردن در جلسات اجتناب می کنید. یا ممکن است فکر کنید که در روابط بد هستید، بنابراین از قرار ملاقات خودداری می کنید.
شما همچنین باورهایی در مورد گروه های خاصی از مردم ایجاد کرده اید. شاید شما معتقد باشید، “افرادی که زیاد ورزش می کنند خودشیفته هستند” یا “افراد ثروتمند شیطان هستند.” آن باورهایی که تصور می کنید همیشه درست یا صد در صد دقیق هستند، می توانند شما را به بیراهه بکشانند. بهترین راه برای به چالش کشیدن باورهایتان این است که مخالف آن استدلال کنید.
اگر متقاعد شده اید که نباید در یک جلسه صحبت کنید، تمام دلایلی را که چرا باید صحبت کنید، استدلال کنید. یا اگر متقاعد شده اید که افراد ثروتمند بد هستند، دلایلی را ذکر کنید که چرا افراد ثروتمند ممکن است مهربان یا مفید باشند. در نظر گرفتن برعکس به شکستن باورهای غیرمفید کمک می کند تا بتوانید موقعیت ها را از دید دیگری ببینید و تصمیم بگیرید متفاوت عمل کنید.
8. به احساسات خود برچسب بزنید
مردم اغلب تمایل دارند جملاتی مانند «در شکمم پروانه دارم» یا «در گلویم تودهای داشتم» به جای استفاده از کلمات احساسی مانند غمگینی یا عصبی بودن برای توصیف وضعیت عاطفی خود بگویند. بسیاری از بزرگسالان راحت نیستند که در مورد احساسات خود صحبت کنند. اما برچسب زدن به احساسات می تواند کلید تصمیم گیری بهتر باشد.
احساسات شما نقش بزرگی در انتخاب هایی که می کنید بازی می کند. و اضطراب از یک بخش از زندگی شخصی به حوزه دیگر سرایت می کند. بنابراین اگر در مورد درخواست وام مسکنی که به تازگی ارسال کرده اید عصبی هستید، ممکن است کمتر از کسی بخواهید که برای یک قرار ملاقات بگذارد، زیرا فکر می کنید که خیلی خطرناک به نظر می رسد.
از سوی دیگر، هیجان می تواند باعث شود شانس موفقیت خود را بیش از حد ارزیابی کنید. حتی اگر شانس کمی برای موفقیت وجود داشته باشد، ممکن است بخواهید ریسک بزرگی را بپذیرید اگر در مورد بازده های احتمالی هیجان زده هستید (این مورد اغلب در قمار صدق می کند). برچسب زدن به احساسات خود را به یک عادت روزانه تبدیل کنید. توجه داشته باشید که آیا احساس غمگینی، عصبانیت، خجالت، مضطرب یا ناامیدی می کنید. سپس یک دقیقه وقت بگذارید و در نظر بگیرید که چگونه این احساسات ممکن است بر تصمیمات شما تأثیر بگذارند.
9. با خودتان مانند یک دوست قابل اعتماد صحبت کنید
هنگامی که با یک انتخاب سخت روبرو می شوید، از خود بپرسید: “به دوستی که این مشکل را داشته چه بگویم؟” زمانی که تصور میکنید در حال ارائه حکمت به شخص دیگری هستید، احتمالاً متوجه خواهید شد که پاسخ راحتتر به شما میرسد. صحبت کردن با خود مانند یک دوست قابل اعتماد، مقداری از احساسات را از معادله خارج می کند. این به شما کمک می کند تا کمی از تصمیم فاصله بگیرید و به شما فرصتی می دهد تا کمی عینی تر باشید.
همچنین به شما کمک میکند کمی با خودتان مهربانتر باشید. در حالی که ممکن است به خودتان چیزهای منفی بگویید، “این هرگز جواب نخواهد داد. تو نمیتوانی هیچ کاری را درست انجام دهی.» به احتمال زیاد این حرف را به دوستتان ندهید. شاید بخواهید چیزی بیشتر شبیه این بگویید: «این را دارید. من می دانم که شما می توانید آن را انجام دهید، اگر با دوستی صحبت می کنید.
بدون دیدگاه